- ۰ نظر
- ۲۵ آبان ۹۲ ، ۲۲:۲۸
نگران اون دلیم که اومد با من یکی شد
همون دل که روزگاری رفت و مال دیگری شد
چقدر التماس کردم تا دلت دوباره برگشت
سهم من از این برگشت ، چند روزی دلواپسی شد
پنج شنبه 16 آبان 92
روز وصل دوستداران یاد باد یاد باد آن روزگاران یاد باد
گرچه دوستان فارغند از یاد من از من ایشان را هزاران بار یاد باد
این روزا حالش بده، کاری از دستم بر نمیاد و این خودش خیلی عذاب آوره...
من فقط بهش میگم خوبی؟ و اون میگه آره... هوش زیادی نمیخواد فهمیدن اینکه دروغ میگه
خیلی دلتنگشم ، خدایا یه قدرتی بهم بده تا آرومش کنم...
من و تو توی این دنیا یه درد مشترک داریم
دوتامون خسته ی دردیم، رو قلبامون ترک داریم
من و تو کوه دردیم و یه گوشه زخمی افتادیم
داریم جون میکنیم انگار رو زخمامون نمک داریم
تمومه زندگیمون سوخت، تمومه لحظه هامون مرد
هوای عاشقیمونو هوای بی کسیمون برد
من و تو مال هم بودیم، من و تو جون هم بودیم
خوره افتاد به جونمون، تمومه جونمونو خورد
من و تو توی این دنیا اسیر دست تقدیریم
همش دلهره داریمو با این زندگی درگیریم
نفس که میکشیم انگار دارن شکنجمون میدن
داریم آهسته آهسته تو این تنهایی میمیریم
شدیم مثله یه دیواری که کم کم داره میریزه
هوای خونمون سرده مثل غروبه پاییزه
تقاص چیو ما داریم به کی واسه چی پس میدیم
آخه واسه ما این روزا چرا اینقدر غم انگیزه
من و تو توی این دنیا یه درد مشترک داریم
دوتامون خسته ی دردیم، رو قلبامون ترک داریم
من و تو کوه دردیم و یه گوشه زخمی افتادیم